نا رضایتی باعث بی قراری است

دکتر میری کتس رئیس مرکز تحقیقاتی مشکلات تمرکز حواس در یکی از بیمارستانهای بزرگ دنیا در طی مصاحبه ای چنین بیان می نماید: در 20 - 30  سال اخیر مشکل تمرکز حواس میزان در صد خیلی بالا و قابل توجهی را بخود تعلق داده است. حکمت کبالا این مسئله را چنین بررسی می نماید: یکی از دلایل اساسی این مشکل ناکامی نیاز و خواست در جستجوی جواب سئوال "برای چه آرمانی ما زندگی می کنیم؟" است.

این دو مسئله چه ارتباطی با یکدیگر دارند؟

نیاز و خواسته ای که در کودکان رشد کرده بزرگ وبزرگتر می گردد، به سطح ارضاء نمی رسد و همین باعث بی قراری درونی و گستاخی آنان می گردد و به راحتی می توان این بی قراری و ناآرامی را در رفتارشان با اطرافیان در اجتماع تشخیص داد.

عده ای از دانش آموزان که در کلاسهای درس حضور دارند چنان تحت تأثیر محرک های شدید درونی خود هستند که به آنها اجازه نشستن با آرامش را نمی دهد. خواسته و نیاز های بی حد و مرزشان باعث فریاد زدن و بلند شدنشان از نیمکت های کلاس می شود و هم چنین دلیل گستاخی و پرخاشگری آنان در مقابل اجتماع اطرافشان است.

در واقع اشکال تمرکز حواس یکی از مشکلات ناتوانی نسل جوان است که موفق نمی شوند خود را با جامعه تطبیق دهند. علاوه بر این، کودکان و جوانان نسل جدید بلافاصله از محرکی خسته و زده می شوند و پس از گذشت از آن به محرک دیگری پناه می برند. هم چنین روابط آنان با والدینشان بسیار دشوار است. جوانان ما در آرزوی ارضاء نیاز های درونیشان ساعتهای زیادی از روز را در مقابل کامپیوتر طی می نمایند و با این وجود جواب و نتیجه ای از این کاوش و جستجو کسب نمی نمایند. عده ای دیگر از نسل جوان در جستجوی لذت های آنی و زود گذر می باشند.

درصد جوانانی که در ضمیر نا خود آگاهشان احساس می کنند که دنیای ما مفهوم نیست و جوابی برایشان ندارد رو به بالا رفتن است و در نتیجه احساس پوچی، افسردگی وشکست رو به رشد و پیشرفت است.

هستند جوانانی که وضع روحی آنان چنان بد می شود که به الکل و مواد مخدره پناه می برند، به امید آنکه این شکاف عمیق را در خلع درونیشان احساس نکنند. در پی آمارگیری و تحقیقات فراوانی که در بحث اعتیاد جوانان به مواد مخدر انجام گرفته اکثر آنان تأکید می نمایند که دلیل اصلی و مرکزی اعتیاد همان نا مفهومی زندگی و بی محتوائی آن است.

درمان عوارض جانبی

کبالا نسل کودکان جدید را نسل آخر می نامد، نسلی که ما را دیده و می داند که سعی و کوشش در اعمالمان ما را به سوی خوشبختی هدایت نکرده است و مسلمأ آنها نمی خواهند زندگیشان را مانند ما به پایان رسانند. و ما؟ ما سعی می کنیم که مشکلات امروزمان را به وسیله راه حل های دیروز حل نمائیم و فراموش کرده ایم که مشکلات را باید از اساس اصلاح و ریشه کن کرد. ما با سادگی خود در رفع و درمان عوارض جانبی مشکلات تلاش می نمائیم و از عامل اصلی و ریشه مشکل چشم می پوشانیم.

آرام کردن و آرامش دادن بوسیله عوامل خارجی مختلف هیچ نوع کمکی به این نسل نخواهد کرد. چیزی که لازم به اصلاح است همان ماهیت و ارزش های تربیتی است که احتیاج به تغییر و تحولاتی دارد که منطبق و مناسب نیاز های درونی و شخصیت نسل جدید باشد. بنابراین بر ما واجب است که جوابگوی این نسل باشیم، زیرا آنها در جستجو و پژوهش مفهوم و ماهیت زندگیند و خواست درونیشان آنست که بدانند چرا زندگی می کنند و هدف زندگیشان چیست.

سعی و کوشش در اساس و ماهیت

"جوان را طبق راه او تربیت کن": این یکی از اصول مرکزی است که باید هدایت کننده راه ما باشد. بجای آنکه سعی کنیم که کودکان را بر اساس قالب و الگوهائی که ما به وجود آورده ایم انطباق بدهیم یا اینکه آنان را براساس همان تربیتی که والدینمان به ما داده اند بزرگ کنیم، بر ما واجب است که روش های تربیتی و برنامه های آموزشی را متناسب خواسته ها و محرکات درونی و جدید آنان برنامه ریزی نمائیم،لازم به تذکر فراوان است که چگونه می توان کودکان را به سوی انسان بودن رشد داد و هدایت کرد.

لازم به یاد آوری است که کیفیت و ماهیت اطلاعاتی که کودک در زمان طفولیتش جذب و کسب می نماید بسیار مهمتر از کمیت آن اطلاعات است و این مهمترین عاملی است که توشه راه اوست در راه قدم برداری بسوی زندگی. مسلمأ بایستی جوابگوی سئوالهای حیاتی کودکان باشیم، خصوصأ زمانی که آنان در مورد ماهیت زندگی کنجکاوی می نمایند،وظیفه ما آن است که بتدریج محتویات جدیدی را وارد سیستم آموزشی نمائیم و این محتویات شامل برنامه ریزی هائی است مانند: آموزش طبیعت انسان، ریشه و اساس احساسات بشر،رتبه ومقام او در جامعه و اهداف هستی.

پیوند روح برتر با سرچشمه هستی

حکمت کبالا بر این عقیده است که فقط از طریق شناخت قوانین ناشناخته و رازهای نهانی،تصویر کامل کشف و پدیدار خواهد گردید. زمانی که انسان فعالیت قدرتی را که در پشت پرده قرار گرفته کشف نماید،درک خواهد کرد که زندگی به چه سوئی او را هدایت می نماید و قادر به دیدن و درک انعکاسات تمامی فعالیتهایش می شود. طبق کبالا دلیل آنکه دنیا به نظر ما تنگ و خسته کننده می آید همان ناپیوستگی روح برترمان با سرچشمه زندگی است. زمانیکه روح برتر که قسمت روحانی وجودمان است با این سرچشمه هستی پیوند می نماید دیگر احساس زجر و عذاب برای بشر مفهومی نخواهد داشت. روی دادن این پدیده در زمان ما اتفاقی نیست. کبالیستها پیشنهاد می نمایند که این واقعیت زندگیمان را با راه حلی که حکمت کبالا توصیه می کند پیوند دهیم و با ترکیب آنها واقعیت هستیمان را به جهت مثبت و بهتر تغییر دهیم. زمانیکه این هدف را کسب نمائیم بدون تردید کمبودهای گذشته خود و کودکانمان را کشف خواهیم کرد و آنوقت این کودکان هیچ نیازی به داروهای آرام بخش نخواهند داشت و از واقعیت گریزان و فراری نخواهند شد، زیرا که آنها حس خواهند کرد که والدین و آموزگارانشان جوابگوی نیازهای آنان هستند و روشی با زمینه سازی مثبت برایشان تهیه دیده اند که میتوانند با استفاده از آنها تقابل موفقیت آمیزی با زندگی داشته باشند.