گفته شده: "ششصد هزار روح برتر وجود دارند که هر روح برتر به چندین بارقه و اخگر نور تقسیم می شود. و چگونه امکان دارد که روحانیت تقسیم شود. زیرا در ابتدا فقط یک روح کامل – روح آدم اول آفریده شد".
نقل از کتاب "میوه حکمت"– اثربعل هسولام
درمقاله "ششصد هزار روح برتر"، بعل هسولام به این دو سؤال که بشریت کنجکاوانه در پی یافتن پاسخ آنها است متمرکز می شود: "از کجا آمده ایم؟ و به کجا خواهیم رفت؟".
برای پاسخ به این سئوال، در ابتدا باید ریشه و منشاء روح خود را بشناسیم، یعنی از آغاز آفرینش شروع کنیم. در ابتدای آفرینش تنها یک روح آفریده شد که در کبالا به اسم "روح آدم اول" یا روح "آدم" نامیده می شود. در مراحل تدریجی، این روح به ششصد هزار روح تقسیم شد که هر یک از آنها نیز به بارقه های بیشماری قسمت شدند. این بارقه ها در واقع روح انسانها در دنیای ما هستند.
در اینجا بعل هسولام این سؤال را پیش می آورد، که اگر کبالیستها در نگاشته های خود توضیح می دهند که روحانیت کمال و تمامیت است، پس چگونه ممکن است که روحانیت به ششصد هزار قسمت تقسیم می شود؟
یک روح یا روح های فراوان؟
درک حقیقت بنا بر حکمت کبالا، بر این عقیده است که بدون تردید فقط یک روح کلی که لبریز از نور والا و الهی است وجود دارد و روحانیت تقسیم شدنی نیست. ولی با وجود این، طبع و صفت خودخواهی ما باعث می شود که ما دنیا را قسمت شده ببینیم. بعل هسولام این چنین می نویسد: "در حقیقت بغیر از یک روح، در دنیا چیزی وجود ندارد. زیرا روحانی هرگز چند تکه و قسمت شده نخواهد بود ولی هنگامیکه از ششصد هزار روح و بارقه های روح صحبت می شود، دلیل این است که جسم مانع درخشش نور آن روح می گردد".
معنای واژه "جسم" در کبالا امیال و خواسته های خودخواهانه است که باعث می شود که هر یک از ما به خود متمرکز شده و از دیگران سوء استفاده کنیم. این اراده، بین ما و احساس نور یعنی روح کلی فاصله ایجاد می کند.
دلیل آن چیست؟
بر طبق کبالا، ما هنگامی نور را احساس خواهیم کرد که بتوانیم از نظر کیفیت و سیرتمان با نور همانند و یکسان شویم. به دلیل آنکه کیفیت نور "بخشش و عشق بدون شرط" است، تا هنگامی که صفات و سیرت ما با نور متضاد و مخالف است و ما در اسارت صفت خودخواهی قرار داریم، هرگز قادر به احساس نور نخواهیم بود.
در مرحله بخصوصی در زندگیمان، در اغلب مواقع پس از احساس پوچی یا مشقت و گاهی یاس و دلشکستگی، به ضرورت آگاه شدن از هدف حیات پی می بریم.
این اراده برای درک معنای زندگی و وجودمان، در کبالا "نقطه ای در قلب" نامیده می شود و آن مانند یک بذر یا بارقه ای از احساس روح کلی – روح آدم اول است. این "نقطه در قلب" باعث می شود که انسان در حین آموزش حکمت کبالا به مقصد و هدفش پی ببرد. در حین پیشرفت در مسیر روحانی، نور روح کلی با شدت بیشتر شروع به تابش بر انسان کرده و احساس او را بسوی بخشش و محبت به دیگران تغییر می دهد. این تغییرات بر وی تاثیر گذاشته و او خود را مانند قسمتی از روح کلی احساس می کند.
پیشرفت روحانی انسان را بعل هسولام به چند مرحله تقسیم می کند:
1. انسان خود را مانند روحی منفرد و جدا احساس می کند.
- 2. تاجایی که انسان سعی می کند که با سایر روح ها یکی شود، نور والا بر او شروع به درخشش کرده و او را به تکامل نزدیک تر می کند.
- 3. پس از آن که انسان روش و رفتار خود را با سایرین تغییر می دهد، احساس می کند که او شامل و وابسته به سایر روح هاست.
بعل هسولام این مقاله را با اثبات این موضوع که امروزه ما در دوره بخصوصی قرار داریم، دوره- ای که در آن، هر یک از ما قادر به یافتن نور روح کلی بوده و می تواند خود را به زندگی شیرین و پر سعادت برساند، خاتمه می دهد.