Kabbalah.info - Kabbalah Education and Research Institute

راو باروخ اشلگ- ربش

rabash-1راو باروخ اشلگ، پیرو مسیر پدر خود، راو یهودا اشلگ (بعل سولام) است. وی راوی بزرگ و به حضور رسیده ولیکن از نظرها پنهان بود. علیرغم عظمت روحانی فوق العاده ای که داشت، انسانی بسیار افتاده و متواضع بوده و از شهرت دوری گرفته و تمام اوقات خویش را با آموزش و نگارش سپری می کرد. حتی توصیف قسمتی ازکمک های بسیار ارزنده این کبالیست بزرگ قرن ما و قرون آینده، از حد کلام خارج است.

آخرین کبالیست عالی مقام الهی

راو باروخ اشلگ ملقب به "ربش" را می توان بصورتی، آخرین به حضور رسیده،  یا عالی مقام الهی خواند. او در آخرین مهره، در زنجیر با شکوه بزرگان به حضور رسیده جهان است، که اولین آنان "ابراهیم" بوده و آخرین آنها، پدر او "راو یهودا اشلگ" (بعل سولام) است.

وظیفۀ این شخص بزرگوار در این زنجیره، یعنی پیوند کبالیستهای بزرگ به دنیای کنونی ما و تطبیق روش کبالا با روح های عصر ما، بسیار قابل تقدیر است.

علارغم آنکه او در رأس نردبان روحانی اعلا قرار داشت، یک لحظه ازدنیای خاکی زمان خود دوری نگرفت، در بین انسانهای ساده ای بود که مایل بودند بیشتر از آنچه دنیای زمینی به آنها عرضه می کند، آگاهی کسب نمایند.

راو باروخ اشلگ در راه رسیدن به حکمت والای روحانیت، درک کرد که انسان در اواخر قرن بیستم، احتیاج و قدرت درک و کشف راز های نهان زندگی را دارا است. او موفق شد که علم  کبالا را به بهترین صورت و ساده ترین کلام عرضه نماید. راو اشلگ دروازه دنیای شگفت انگیز الهی را به روی همگان گشوده و بهترین طریق دسترسی به آن را برای همگان فراهم ساخت.

شاگرد پدرش

اوائل قرن بیستم، پیام خوشایندی برای یهودیان اروپا در بر نداشت و بعل هسولام از این موضوع غافل نبود. هنگامیکه بعل سولام 13 ساله بود پدرش تصمیم به مهاجرت گرفت، زیرا احساس کرد که زمان نجات و بیداری نزدیک شده و او باید در پیش بردن این طریق شرکت داشته باشد. او می توانست عالمان دیگر علم کبالا را در توسعه و نشر کبالا به همراهی خود دعوت نماید زیرا احساس می کرد که توسعه و پیشرفت این طریق تنها راه نجات آنهاست و بدین دلیل در سال 1921 با خانواده خود در اورشلیم سکونت نمود.

در سالهای اول اقامت خود "ربش" در یک مرکز مهم مطالعات دینی به تحصیل پرداخت. استادان او آیندۀ درخشانی برای وی پیش بینی کرده و او را لایق مشاغل مهمی در آینده می دانستند، ولیکن او هیچگونه علاقه ای به شهرت دربین مردم نداشت و از هرگونه عنوان و مزایای شخصی خودداری می نمود.

از سنین جوانی اشتیاق یافتن "راز زندگی" در او پایه گرفت و در راه رسیدن به آن از هیچ کوششی کوتاهی ننمود. تنها آرزویش شاگردی در مکتب پدر بزرگوارش بود که بزرگترین عالم  قرن در علم کبالا بود. "ربش" میل فراوانی به ادامه راه و روش پدر و آموزش علم کبالا داشت. او می دانست که تنها کبالا، قادر به ارضای نیازی است که در او شعله ور است. بنابراین زمانیکه راو باروخ در این مورد پافشاری نمود، بعل هسولام موافقت کرده و او را به گروه شاگردان خود دعوت کرد.

"شامعتی" (شنیدم)

آموزش علم کبالا نزد "بعل هسولام" بسیار دشوار و طاقت فرسا بود ولیکن اشتیاق شدید راو اشلگ در راه کشف راز زندگی آنقدر مستحکم بود که هر مشکلی را پشت سرگذارده و به سوی هدف خویش پیش می رفت.

برای رسیدن به آموزش دروس کبالا، "ربش" می بایست کیلومترها راه را شبانه  پشت سر گذارده، و از قسمت قدیمی شهر به منطقه تپه ها و به منزل پدرش برسد.

با وجود اینکه اوضاع در اوائل سالهای 30 قرن بیستم بسیار دشوار بود، "راو باروخ اشلگ" با اشتیاق فراوانی مایل به ادامه راه پدر بوده و هرگز از هیچ آموزش یا مراسمی که در آن "بعل هسولام" حضور داشت، غیبت ننموده و در تمام سفرهای ایشان حضور داشت و هر امری را که به عهده او می گذارد انجام داده و در راه خدمت به پدر از هیچ کاری کوتاهی نمی نمود.

با گذشت سالها "ربش" نزدیک ترین شاگرد "بعل هسولام" شده، حتی بصورت فردی، با پدر خود که یکی از بزرگترین عالمان علم کبالا در عصر خود بود به آموزش کبالا می پرداخت. پدر به او "تلمود عسر هصفیروت" و کتاب "زوهر مقدس" را که پاسخگوی بسیاری از سئوالات او بود به وی آموخت و بدینصورت او را به جایگزینی سمت آینده خویش که انتشار علم و حکمت کبالا به زبانی ساده و مناسب به عموم بود، آماده ساخت.

این شاگرد ممتاز و باوفا، با پشتکار فراوان آنچه را که از پدر خویش شنیده بود در دفتری خصوصی که در جلد آن تیتر "شامعتی" (شنیدم) به چشم می خورد نوشته و بدینصورت هزاران قطعه کم نظیر توضیحات "بعل هسولام " را در باره مطالب روحانی انسان جمع آوری نمود. ربش در بستر مرگ، تمام محتویات این دفتر را به شاگرد و کمکیار شخصی خود، "راو میخائل لایتمن" ارائه نمود و "راو لایتمن" این مجموعه را سه سال بعد به انتشار در آورد.

بیشتر از سی سال "ربش" شاگرد و کمکیار شخصی "بعل هسولام" بود. در طی تمام این مدت، روش پدرش را آموخته و عشق به قوم و دنیا را از وی جذب نمود، و این پیام را که "تنها به وسیلۀ انتشار علم کبالا به عموم به رسالت کامل نائل خواهیم شد"، فرا گرفت. پس از سالیان، شاگردان "ربش" شاهد آن بودند که چگونه او طی تمام عمر خویش این پیام را دنبال کرده و به شاگردان خود سپرد.

متصل به جهان و مجزا از آن

پس از مرگ پدرش، "ربش" به انگلستان سفرکرد و طی اقامت خود در انگلستان در شهر "گیتس هد" به شاگردان راو "دسلر" درس کبالا می داد. همچنان در شهرهای متعدد دیگر به تدریس کبالا پرداخت. پس از بازگشت، او به ادامه مسیر و هدف یگانه "بعل سولام" سر سپرده و به توصیف و توزیع علم کبالا به عموم پرداخت.

بمانند پدر، "ربش" میل به شهرت نداشته و مایل نبود که اسم او در میان مردم بعنوان "کبالیست " یا عالم علم کبالا برده شود. بنابراین از قبول مشاغل رسمی متعددی که به او توصیه می شد امتناع می نمود. در جای مقام و بودن در راس احزاب بزرگ عمومی، "راو باروخ اشلگ" تمام سعی خود را به امور روحانی درونی و آماده ساختن شاگردان خود بعنوان عالمان علم کبالا پرداخت، تا آنها به  انتشار علم کبالا پرداخته و با ایمان، مسیر "بعل هسولام" را ادامه دهند.

دروناً، "ربش" با تمام دنیا پیوند داشت ولیکن ظاهراً از آن جدا بود. همسر او، "فیگه اشلگ"، چنان شهادت می داد: "حتی همسایگان ما اطلاع نداشتند که او کبالا یا علم نهان از عام را تدریس می نماید". ولیکن علیرغم تمام تواضع خویش، هر فردی که حقیقتاً به دنبال کشف علم کبالا می گشت، می توانست راه خود را بسوی "ربش" بیابد. شاگرد و کمکیار شخصی او، "راو میخائل لایتمن"، نقل می کند که در بین مردمانی که نهانی او را می یافتند، می شد راو های متعدد و مشهور در بین مردم را نیز دید، که برای آموختن علم کبالا بصورت خصوصی به خانه او روی می آوردند.

میراثی که گنجی واقعی است

در سال 1983 فصل تازه ای در زندگی "ربش" گشوده شد. تا آن سال او به تدریس چند شاگرد مشغول بود که طی سالیان او را دنبال می نمودند. ناگهان 40 شاگرد جدید، جوان و غیر مذهبی، از تمام نقاط کشور به گروه او پیوستند که همگی تشنه به کشف علم کبالا و راز زندگی بودند. این گروه جدید، با تمام شاگردانی که "ربش" تاکنون می شناخت تفاوت فراوانی داشتند.

در تدریس روحانیت به شاگردان جدید، او روشی یگانه و مناسب نسل کنونی را در پیش گرفت. او هر هفته مقاله جدیدی می نوشت که در آن تمام جزئیات و نکات ریز دستیابی به روحانیت درونی انسان را با زبانی ساده در آن  شرح می داد، و بدینصورت برای ما گنجی گرانبها بجای گذاشت. روشی کامل و امتحان شده که می تواند دری بسوی روحانیت را برای هر انسانی در زمان ما بگشاید.

با گذشت ایام، شاگردانش این مقاله ها را جمع آوری کرده و آنها را بصورت مجموعه کتاب هائی به  نام "پله های نردبان" (Shlavey Ha Soolam) به نشر در آوردند.

"ربش" بدنبال خود گروه های آموزشی فراوانی را در تمام نقاط دنیا بجای گذارد که گرد هم آمده و کتاب های او و "بعل هسولام" را می آموزند .

راو باروخ اشلگ موفق به کاری شد که قبل از او هیچ کبالیست یا عالم علم کبالا قادر به انجام آن نبود. او در راه رسیدن به کشف عمیق ترین واقعیت درونی یکایک ما، بهترین و مناسب ترین راه را گشود.

بنی باروخ

با درگذشت وی در سال 1991، روا میخائیل لایتمن شاگرد و کمک یار شخصی "ربش"، گروه کبالیستها را بنا کرده و این بنیاد را به اسم مربی خود، "بنی باروخ" نامید.

راو لایتمن، دنبال کردن روش "ربش" و توزیع و انتشار آن را برای همه، هدف خویش قرار داد. در طی زمان، گروه "بنی باروخ" گسترش یافته و تبدیل به جنبشی بین المللی گردید. هم اکنون هزاران هزار دانشجو در تمام دنیا به آموزش اصول کبالا اشتغال دارند. در کنارعملیات آموزشی گسترده، بنیاد "بنی باروخ" به پخش و توزیع کبالا به آنانیکه مشتاق آن هستند، بصورت آزاد و رایگان، اشتغال دارد.

راو باروخ اشلگ در نسل خود یگانه بود. او عالم کبالای نهانی بود که هدفش آموزش نسل جوان عالمان کبالا، از طریق گسترش روش روحانی جدید و مناسب برای هر انسان در دوره ما بود. او مطمئن بود که اگر علم کبالا را مناسب زمان حاضر تطبیق دهد،  قدم بسیار موثری به سوی آینده ای بهتر برای ما و تمام دنیا بر داشته خواهد شد. "ربش" موفق به انجام هدف و وظیفۀ خویش شد.

در راه دنبال کردن هدف او، تنها مسئولیتی که به عهدۀ ماست، پیگیری و به اجرا در آوردن روش واضح و مطمئن اوست. هنگامیکه این امر مهم را انجام دهیم موفق به کشف واقعیت مطلق، حقیقی و جاویدان خواهیم شد، که عالمان علم کبالا، درتمام نسل ها کشف نموده اند.

 

 

آخرین انتشارات

book_10

از پراکندگی تا هماهنگی
- خواندن کتاب
- خرید کتاب

آموزش رایگان کبالا به زبان انگلیسی