داستان ملت مصرف گرا
مردم ایالت متحده آمریکا بدون صرفه جویی وبا اغراق زیاد خرید می کنند، و همچنان به خرید کردن خود ادامه می دهند. بدین وسیله تولید و عرضه انواع محصولات در جریان است. و این جریان همینگونه ادامه دارد تمام زندگی به کار کردن و خرید کردن مکرر منحصر شده. کار می کنند تا پول تمام چیزهائی که خریداری کرده اند را بپردازند و این چرخ همیشه در حال گردش است.این موضوع امروزه برای اکثر مردم جهان روشن و واضح است. با این وضع تمام بررسی ها نشان می دهند که حد رضایت و خوشنودی در بین مردم رو به کاهش است. آیا در واقع این روشی است که ما می خواهیم زندگی و اقتصاد خود را با آن اداره کنیم؟ آیا براستی ما از سیستمی اطاعت می کنیم که زندگی مردم را متلاشی و به محیط زیست لطمه غیر قابل جبران می زند؟ بله کاملا تعادل بین ما و طبیعت را از بین برده و با وجود تمام این مسائل، واقعا ما خوشنود و راضی هستیم؟
توضیح کبالا: تمایل به مصرف گرایی
محققی بنام آنی قبول دارد: "زمانی همه چیز به پیش می رود که ما بتوانیم وابستگی و ارتباط مسائل را درک کرده و تصویر کلی قضایا را ببینیم". اتفاقا، دانش و حکمت کبالا در باره درک کردن این "ارتباطات" است. کبالا توضیح می دهد که در مرحله اول باید "پشت صحنه" را ببینیم و متوجه شویم که نیرو و جاذبه ای که این انگیزه مصرف کردن و بلعیدن رابه ما می دهند، و سیستمهایی که باعث تغذیه و قدرت دادن به انگیزه هایمان می شود، چیزی بیش از "ماهیت" اصلی ما نیست: ماهیت خودپرستی و نفس انسان.
در حقیقت دلیل اصلی که ما فورا استراتژی ویکتور لبو (victor lebow)¬ را پذیرفتیم و تصویب کردیم ماهیت نفسانی ما می باشد. ولیکن آنچه ویکتور لبو در نظر نگرفت این بود که روزی ما شروع به فهم و پی بردن به هدف واقعی و معنوی خواهیم کرد. تصور اینکه فرهنگ مصرف گرایی قادر به برآوردن رضایت معنوی ما شود نشان می دهد که تا چقدر درک ویکتور لبو از مفهوم واقعی رضایت معنوی و روحی ساده لوحانه بود.
از دیدگاه کبالا (یا هر دیدگاه و نظر دیگری)، اینکه اشیاء به هیچ عنوان باعث رضایت معنوی و روحی ما نخواهد شد و خوشنودی واقعی و جاودانی فراهم نخواهند کرد کاملا واضح و مشخص است. رسیدن به رضایت معنوی و سعادت ابدی با هماهنگی و یگانگی با اصول اساسی طبیعت، که پایه و بنیاد آن بر عشق و بخشش کامل است، امکان پذیر می باشد. اما از آنجایی که این کیفیت و خصوصیت در ما نهفته است، آنجا که ما احساس می کنیم عدم هماهنگی و تعادل ما می باشد، که نشان دهنده تمام مشکلاتی است که در اطراف خود می بینیم، خواه بین خودمان یا بین ما و طبیعت.
کبالیست ها می گویند که هماهنگی با کیفیت و خصوصیات طبیعت تنها راهی است به رسیدن خوشنودی و رضایت ابدی، علاوه بر این دیدگاه جدیدی به ما اعطا خواهد کرد، و ما زندگی را در سطح کاملا متفاوتی تجربه خواهیم نمود. ولیکن برای اینکه بتوانیم به آن مرحله برسیم، ابتدا باید یک چیز را عوض کنیم ، ماهیت نفسانی خودمان را.
تغییر و تحول فقط از درون شروع می شود
کبالا توضیح می دهد: طریقی که ما زندگی شخصی خود را می گردانیم، و روشی که زندگیمان را بر روی سیاره زمین اداره می کنیم، نتیجه سیستم ماهیت ذاتی و طبیعی ما می باشد. بنا براین اگر بخواهیم که چیزی در ظاهر تغییر پیدا کند ما باید از تسلط نفس خود بر آنتخابات و گزینه های زندگیمان رهایی یابیم. هدف ما بسیار با شکوه تر و عالی تر از غلامی و برده بودن سیستم مصرف گرایی ما می باشد.
هدف ما منحصر به این نیست که فقط بهتر از منابع زمین و طبیعت استفاده کنیم یا صدمۀ کمتری به محیط زیست وارد نمائیم. به عبارت ساده، کبالا توضیح می دهد که هدف و نفس انسان رسیدن به هماهنگی و تعادل درونی با طبیعت می باشد، و اینکه انسان به آنجائی برسد که قادر باشد یک هماهنگی و تعادل بین خودپرستی ذاتی خویش را با نوع دوستی و بخشش که ذات طبیعت است بر قرار کند. و به این ترتیب مفهوم کمال و جاودانی واقعیت را درک کند.
- ویکتور لِبو تحلیلگر خرده فروشی در دوره وفور آمریکا پس از جنگ دوم جهانی، چنین اعلام می کند:
" اقتصاد فوق العاده بارآور ما چنان می طلبد که ما مصرف را به شیوة زندگی خویش بدل کنیم، که خرید و فروش کالاها را به صورت آیین در آوریم. می طلبد که اقناع خود، اقناع روح خود را در مصرف بجوییم. ما نیازمند آنیم که چیزها مصرف شوند، بسوزند، فرسوده و تعویض شوند و با سرعتی رو به تزاید اسقاط گردند".