حکمت کبالا برای ارتباط و اشتراک روحانی بین زوجین اهمیت بسیاری قائل است. کبالا به همبستگی زن و شوهر که فقط برای انجام اهداف مادی صورت گرفته و جهت و مقصود روحانی ندارد اهمیتی نمی دهد بلکه برعکس، هنگامیکه پیوند زوج در جهت روحانیت باشد هر دوی آنها به قدرتی فوق العاده در مسیر گسترش روحانیت نائل می شوند، قدرتی که به دست آوردن آن به تنهایی به هیچ وجه امکان پذیر نیست.
در واقع اگر هدف طبیعت ادامه و گسترش نسل قوی تر است آیا بغیر از پیشرفت مادی، تفاوتی بین انسان و سایر جانداران که از روی غریزه گرایش به تولید نسل دارند وجود دارد؟ امروزه بیشتر ما بر اساس همان غریزه که ما را رهبری و اداره می کند رفتار می کنیم و پس از گذشت اندک زمانی، دیگر زناشویی ارزش خاصی برایمان ندارد. ما سعی می کنیم که وظایف مادیمان را انجام دهیم: قسط منزل تازه و هزینه آب و برق و غیره را به موقع بپردازیم و با هم با سختی های زندگی مقابله کنیم. آیا این معنای واقعی زندگی زناشویی است؟ آیا همه زندگی و هستی ما در انجام این وظایف خلاصه شده و به خاتمه می رسد؟
زناشویی که کبالا در باره آن سخن می گوید کاملا با آنچه می شناسیم متفاوت است. کبالا به زوج به صورت دو قسمت روحانی می نگرد که با پیوند با یکدیگر، گذرگاه یا معبر پر قدرتی ایجاد کرده که آنها را به سوی عوالم روحانی رهنمون می کند و به هر یک از آنها کمک می کند که در کوتاه ترین مدت به پایان اصلاح خود برسند.
چنانکه قبلا ذکر شد (http://kabbalah82.blogsky.com/1387/02/ ) بعل هسولام توضیح می دهد که هر فرد باید در حین زندگیش در این جهان مادی به بالاترین مرحله روحانی، یعنی به همانندی با قدرت والا برسد و این عمل با آموزش حکمت کبالا و نوری که از آن می رسد امکان پذیر است. حکمت کبالا، این حقیقت اساسی را که بشریت شامل دو قسمت است، مونث و مذکر، نادیده نمی گیرد و بر خلاف برخی از عقاید که پیوند بین آنها فقط برای رسیدن به اهداف مادی انجام می گیرد، کبالا بر این عقیده است که هدف اصلی و مهم این پیوند، روحانیت است و هنگامیکه روحانیت در پایه این بهم پیوستگی وجود نداشته باشد زوج ها ناخودآگاه احساس یأس، پوچی و بیهودگی می کنند زیرا به هدف اصلی که در نهاد آنها و ضمیر ناخودآگاهشان قرار دارد نمی رسند و در بیشتر مواقع زندگی زناشویی بسیاری از زوجها به طلاق و جدایی می رسد.
برای جلوگیری از این سختی ها آنها باید زندگی خود را بر اساس خواست و اراده مشترک برای انجام هدف آفرینش برقرار کنند و با یکدیگر قدرت روحانی عظیمی بدست آورند که آنها را به والاترین مرحله روحانیت برساند.
به عبارت دیگر، بنا بر حکمت کبالا زناشویی باید بر اساس روحانیت پایه گذاری شود. در لحظه ای که هر دو باهم هدف آفرینش را درک کرده و بفهمند که هر یک به دیگری احتیاج داشته و بستگی آن ها به یکدیگر فقط تولید نسل، پرداخت هزینه خانه یا امور اقتصادی مشترک نیست بلکه هر یک از آنها نردبانی برای پیشرفت روحانی دیگری است، به رابطه سالم و کامل و پرسعادتی خواهند رسید که آن ها را به پایان اصلاحشان می رساند.
هنگامیکه ارتباط زوج بر اساس روحانیت بنا می شود دیگر مسائلی مانند امرار معاش، سلامتی و غیره فکر آنها را مشغول نکرده و آزار نمی دهد زیرا قدرت روحانیت عظیم ترین قدرت جهان است که حتی نمی توان آن را به هیچ قدرت دیگری تشبیه یا مقایسه نمود. زوجی که تصمیم می گیرد که روحانیت را طریق و راه زندگی خود کند، در واقع سپری قوی ایجاد می کند که هیچ دشمنی نخواهد توانست آنها را تسلیم خود کند.
حکمت کبالا توضیح می دهد که عالم روحانی از دو قسمت مذکر و مؤنث ایجاد شده است. دو قسمت جدا از هم که با یکدیگر یک قسمت بزرگ و کامل ایجاد می کنند. با همبستگی بیشتر هر بار امکان بیشتری برای رسیدن به تکامل به وجود می آورند. یک قسمت به تنهایی و بدون کمک قسمت دیگرهرگز نخواهد توانست به سوی تکامل قدمی پیش بگذارد و بنا براین هر قسمت برای قسمت دیگر بسیار مهم و ارزشمند است.
صورتی که حکمت کبالا زناشویی را تشریح می کند در واقع پاسخی به پرسش های بیشماری است که فکر ما را در این باره مشغول می کند. اگر کاملا به اساس این امر پی ببریم می توانیم راز زناشویی کامل را بیابیم. اگر هر یک از ما دریابیم که همسری که در کنارمان زندگی می کند شریک راه روحانی ما و قسمت روحانی جدا نشدنی از ما است، برای زندگی زناشوییمان ارزش فراوانی قائل خواهیم شد و هیچ سدی بینمان قرار نخواهد گرفت.
حکمت کبالا همیشه برای قسمت روحانی مونث که در عالم ما بوسیله بانوان دیده می شود اهمیت و ارزش فراوانی قائل شده است زیرا قدرت الهی در قسمت مونث آشکار می شود. به همین دلیل نیز زن کسی است که نسل دیگر را به دنیا می آورد و سلسله را ادامه می دهد که همان پله های روحانیت هستند که با کمک آن مرد از پله های روحانیت بالا می رود. در اینجا به اهمیت هر قسمت پی می بریم و می بینیم که در واقع هیچ تفاوتی بین قسمت مونث و مذکر وجود ندارد. در طول تاریخ بغیر از پیامبران مذکر پیامبران مونث نیز بوده اند که به مراحل روحانی بسیار والایی رسیده و قدرت والا برایشان آشکار شده است.
بر طبق کبالا واقعیت مادی دنیای ما در واقع نشانه ای است از واقعیتی که در عوالم روحانی رخ می دهد. مرد و زن در بسیاری از موارد متفاوت هستند مانند صورت جسم، درک و فهم واقعیت، زیرا هر یک از آنها از منشاء روحانی متفاوتی سرچشمه گرفته است، منشاء مذکر و منشاء مونث. این نیز دلیلی است که راه مرد برای رسیدن به روحانیت و به قدرت والا با راه زن متفاوت است.
برنامه آفرینش شامل مذکر و مونث است ولی هر یک از آنها در راه روحانیت میزان کوشش خاص و متفاوتی باید به خرج دهد که آن نیز از عوالم روحانی سرچشمه گرفته است. در عالم روحانی قسمت مذکر "زعیر آنپین" خوانده می شود و آن قسمت فاعل است که وظیفه اش بخشش و عطا کردن است. قسمت مونث "ملخوت" نامیده می شود که آن قسمت مفعول و گیرنده است. ملخوت از زعیرآنپین دریافت می کند.
در "تلمود 10 سفیروت" ذکر شده است که هر روح (نشاما) شامل قسمتهای مذکر و قسمتهای مونث است کاملا به همان صورت که در جسم انسان پدیدار می شود. مرد دارای قسمتهای زنانه است مانند کروموزوم و همچنین زن دارای قسمتهای فیزیولوژی مردانه است ولی آنها زیاد بیان نمی شوند. هنگامیکه توازن روحانی بهم می خورد انحرافات جنسی پدیدار می شوند و پدیده های مختلفی در بدن روی می دهند.
از آغاز آفرینش روح های مذکر و روح های مونث وجود دارند ولی روح مذکر هم دارای قسمتهای مونث است و روح مونث دارای قسمتهای مذکر. بنابراین نوع عمل روحانی بستگی به نوع روح دارد ولی به هر حال هر دو باید حتما با هم به پایان اصلاح برسند. روح مذکر باید اعمال سخت تری را انجام دهد و همانطور که در زندگی مادی مرد ها انجام اعمال سخت تر را به دوش می گیرند در انجام اعمال روحانی نیز آنها باید کوشش بیشتری برای آموزش حکمت کبالا انجام بدهند. کبالیستها از نیمه شب تا سحر مشغول آموزش و اصلاح هستند و روز ها نیز وظایف مادیشان را انجام می دهند. ولی بر طبق کبالا خانم ها با آموزش ساده تر و بخصوص با یاوری و کمک به همسر برای رساندن او به اصلاح روحانی، خود را اصلاح می کنند.
بسیار مهم است که زن و شوهر حد اقل هفته ای یک بار با هم متن های کبالا را مطالعه کنند. این عملی است که باعث استحکام رابطه روحانی آنها می شود که اثر مهمی بر رابطه مادی می گذارد. در آموزش مشترک، قدرت خاص و فوق العاده ای وجود دارد که باعث می شود که آنها هر چه بیشتر به یکدیگر نزدیک شوند. با سعی و کوشش در حین آموزش، آنها رابطه با روحانیت را احساس می کنند و خود را با قدرت روحانی که از عالم والا می رسد تطبیق می دهند.
البته در روحانیت اجبار وجود ندارد و زن و شوهر باید فقط از ته قلب و اراده درونی مشترک حکمت کبالا را بیابند. بسیار مهم است که هر دو باهم به این سفر روحانی راهی شوند و در طول آن قدرت عظیمی را که از عالم روحانی به سویشان می رسد و رابطه شان را با یکدیگر قوی تر می کند احساس کنند.
در این دنیا فقط قدرت روحانیت می تواند همبستگی بین زن و شوهر را پایدار و محکم کند. هنگامیکه زندگی زناشویی بر اساس روحانیت بنا شود سخت ترین طوفان ها نیز آشیانه زندگیشان را دگرگون نخواهد کرد.
با پیشرفت گسترش امیال مادی بشر، جدایی و طلاق و دلخوری از زندگی زناشویی هر بار بیشتر و بیشتر می شود. این موضوع ثابت می کند که فقط رابطه روحانی می تواند زن و شوهر را با هم در راه رسیدن به قدرت الهی قوی کند. درواقع رابطه اولیه بین زن و شوهر می تواند از روی عشق از نگاه اول یا از روی قصد و منظورهای دیگر شروع شده باشد ولی اگر پس از ازدواج آنها با یکدیگر ظرفیت (Kli) مشترکی ایجاد کنند که به یک سلول روحانی تبدیل شود و دو قسمت روح آنها را به هم متصل کند هر دو آنها به یک روح تبدیل خواهند شد. از سوی طبیعت استعداد نهانی و پتانسیل ایجاد سلول روحانی در هر زن و هر مرد وجود دارد.
برخی از ما تصور می کنیم که برای بدست آوردن زندگی زناشویی خوب باید تناسخ قبلی را بررسی کنیم و آن را دنباله دهیم. ولی این اندیشه ای نا درست است که باید از آن رها شویم و شروع به انجام هدف آفرینش نماییم که برای رسیدن به آن هیچ ضرورتی به بازگشت به تناسخ های قبلی وجود ندارد و دانستن آنکه در تناسخ قبلی همسر ما که بوده هرگز کمکی به پیشرفت روحانی فعلی ما نخواهد کرد. هر روز، روز تازه ای است و هر روز روح تازه می شود.
چهار چوب زندگی زناشویی اهمیت بسیاری دارد زیرا آن سپر کاملی برای نگهبانی از زوج است. همانطور که قبلا ذکر شد مراحل مادی زندگی ما از عالم روحانی سرچشمه می گیرند و اگر زن و مرد بتوانند به عالم روحانی برسند تسلط کاملی بر سرنوشت خود در دنیای مادی خواهند داشت و هرگز آسیبی به زندگی زناشوییشان نخواهد خورد و با انجام وظیفه خود با هم به زندگی سرشار از سعادت واقعی خواهند رسید.