آیا شما راضی و خوشنود هستید؟ بله، من با شما صحبت می کنم. امروز من میخواهم که با شما بعنوان یک زن با یک زن رک و راست صحبت کنم. واقعا جدی به این سئوال فکر کنید: صادقانه بگوئید آیا شما راضی و خوشحال هستید؟ اگر با خودتان صادق باشید جواب شما به احتمال زیاد (خیر) خواهد بود.
شاید شما به بسیاری از اهداف زندگی خود دست یافته اید: شوهر، فرزند، یک شغل و مقام با هیجان، استقلال مالی، کلاً یک زندگی مرفه وسالم؛ شاید هم اینطور نباشد در هر صورت بدون در نظر گرفتن این، بسیری زنان در سراسر دنیا از خود می پرسند: "زندگی من چه شد؟".
یک مطالعه اخیرا در رابطه با زنان آمریکایی با عنوان "پس از 40 سال فمینیسم feminism)) زنها کمتر خوشحال هستند" به این نتیجه رسید که با وجود تمام پیشرفتهای مدرن، در مقایسه با 30 سال پیش امروز ما زنها کمتر راضی و خوشحال هستیم.
به نظر می رسد که در چند دهۀ گذشته، ما تمام آن چیزهایی را که فکر می کردیم میخواهیم و طالب هستیم به دست آوردیم. می خواستیم استقلال بیشتر داشته باشیم که از طریق حقوق زنان و امکانات برای تحصیل و استخدام کاری بدست آوریم. اما در این زمینه از زندگی هر چه بیشتر و بیشتر خود را از شیفتگی و واهمه رها می کنیم. یک نمونه دیگر، انتظارات غیر واقعی ما از مردان می باشد. ما زنان اغلب مردان را منشأ خوشنودی و رضایت خود می بینیم ولی بیشتر اوقات به این نتیجه می رسیم که مردها در معیارهای ما نمی گنجند، و اگر هم بگنجند با مرور زمان مأیوس خواهیم شد.
خوب، شاید مردان مشاغل هیجان آور ما را ارضاء نمی کنند ولی خرید کردن مسلماً ما را راضی خواهد کرد! اما همانطور که اکثراً می دانیم، خرید و مصرف کردن مانند چرخی است همیشه به گردش و با سرعتی که ما این چرخ را به حرکت انداخته ایم نه تنها خودمان بلکه اطرافیانمان را خسته و از پای انداخته ایم. پس چرا هنوز ما احساس رضایت نمی کنیم؟ شاید ما در نقاط اشتباهی دنبال رضایت و خشنودی خود می گردیم؟
در یک مرحله به این درک رسیدیم که شاید نمی توانیم خوشی و رضایت خود را از طریق یک منشأ خارج از خویش مانند شوهر، شغل یا "اشیاء" بدست آوریم. یک غریزه درونی ما را وادار به جستجو برای یک "چیزی بیشتر"، دلیلی بالاتر ومهمتر برای هدف زندگیمان کرد. در نتیجه، ما شروع کردیم به تمرکز کردن به انواع مختلف مباحث و دوره های روحانی و معنوی، روانی و روانشناسی، کتابهای کمک به خود و یوگا، ولیکن پس از بسیاری تلاش و شکست به این نتیجه رسیدیم که هنوز قلب ما تهی است از رضایت واقعی پاینده. آیا این شامل حال شما می باشد؟
ما در جستجوی چه هستیم؟
فرض کنید که من به شما بگویم که هر چه که تا کنون اتفاق افتاده از پیش تعیین شده است دقیقاً به این دلیل که شما را به این مبدأ هدایت کند: به این نقطه و مکان در زندگی که شما تمام توان و سعی خود را برای دست یابی به اهداف و رضایت کامل در زندگی به کار برده اید تا به این نتیجه برسید که شما هنوز هم ناراضی و ناخوشنود می باشید. فرض کنید که من به شما بگویم که رابطه ای بین رضایت و سعادت کامل یک زن و چیزهائی چون لباس و کفش، تعطیلات و گردش، مرد، یوگا، مدیتیشن (meditation) نیست، و این که هیچ کدام از اینها هرگز باعث بوجود آمدن رضایت معنوی وروحی که یک زن به آن بیشترین نیاز را دارد نخواهد شد؟
اکنون ما شروع به مشاهده می کنیم که یک زن، تنها زمانی به رضایت و خوشی واقعی خواهد رسید که او در تماس مستقیم با یک نیروی بالاتر باشد. نیروی بالاتر را می توانید طبیعت یا یک آفریننده، یک نیروی خالق بنامید، بهر حال آن چیزی است که خود را از آن دور کرده ایم و بشدت در جستجوی آن هستیم. با تمام پیشرفتهای مدرن و دست یابی ما به تمام اهداف، ما هم چنان در درون خود با یک احساس ناخشنودی بسر می بریم. این احساس فقدان و کم داشتن در هر زن طبیعی و ذاتی است به دلیل اینکه از دیدگاه روحانی پایه و بنیان زن بر اساس "تمایل مطلق برای دریافت کردن" گذاشته شده یا به عبارت دیگر روح زن مانند یک پیمانه و جام می باشد که برای پر شدن از نشاط و شادی ساخته شده است.
احساس عدم و کمبود، ماهیت و طبیعت ما می باشد زیرا که بدون این احساس کمبود هیچ انگیزه ای برای ساختن و عمل کردن وجود نخواهد داشت. بدون احساس کمبود، ما حرکتی نخواهیم کرد. هر چیزی که تا کنون ساخته و آفریده شده صرفاً به قصد فراهم کردن خوشنودی و سرور ما زنان بوده است.
این تمایل و نیاز ما به احساس رضایت وخوشبختی است که باعث پیشرفت و توسعۀ انسان از شروع اولین اجتماع تا زمان کنونی بوده است. ولی اکنون در زمان معاصر، نفس و "اگو" ((ego جمعی ما، خواسته ما برای لذت وخوشی به حدی رشد کرده است که چیزهائی که قبلاً باعث خشنودی و شادی ما می شدند دیگر تاٌثیری در ما ندارند. امروز ما به تکامل معنوی و الهی نیازمندیم.
دست یابی به رضایت و خوشبختی واقعی
هر گاه که ما سعی می کنیم که با لذت و خوشی های این جهان احساس رضایت کنیم در حقیقت ما دنبال تماس و پیوند با یک نیروی بالاتر، خالق یا آفریننده هستیم. تمام هدف از جستجو وسیر تکاملی ما، رسیدن به یک نقطه و مرحله خستگی و فرسودگی خواهد بود، وقتی که دیگر نتوانیم صرفاً سعی کنیم که رضایت خود را با چیزهائی از دنیای خارج از خود برآورده کنیم. درست در همان زمان است که فرصت داریم به درون خود بنگریم، برای شروع یک سفر به سوی رضایت واقعی، کامل و ابدی.