Kabbalah.info - Kabbalah Education and Research Institute

مقدمە کتاب زوهر-قطعه های برگزیده

پرسش 1 -- ذات و ماهیت ما چیست؟

پرسش 2 -- وظیفه ما در این سلسله زنجیر دراز واقعیت که ما حلقه های کوچکی از آن هستیم چیست؟


پرسش 3 -- وقتی ما بدرون خود نظر می اندازیم احساس فساد و حقارت نموده و خود را محکوم می دانیم. و هنگامیکه به اعمال آفریننده مان می نگریم ، باید در مقام فاضل عالی قدری بوده ، تا لایق ستایش او باشیم.

پرسش 4. بنا بر منطق که ما را ملزم می کند. خالق ، نیک و نیکی دهنده است. و بالاتر از او نیست پس چگونه از ابتدا مخلوقات بیشماری آفریده ، که تمام عمرشان باید عذاب بکشند؟ آیا این راه نیکی کردن است؟ به این صورت آیا بدی بیش از حد نیست؟


پرسش 5 : چگونه امکان دارد که ، آفریدگار جاودانه که آغاز و پایانی ندارد ، به خلق مخلوقات موقتی و فنا پذیر ادامه دهد؟


"خزال" (بزرگان روحانی) چنین گفته اند : آدم مرکز کل واقعیت هاست. تمام عالمهای والا ، همچنین ، این جهان مادی و هرچه در آن است خلق نمی شد ، مگر برای آدم (کتاب زوهر). و آدم را ملزم نموده اند ایمان بیاورد ، که این دنیاها فقط برای او خلق شده.


 ظاهرا مشکل می توان فهمید ، برای آدم کوچک که به اندازه یک تار مو ، واقعیت های این جهان و بخصوص جهان های والا را درک نمی کند ، پروردگار مقدس زحمت خلق تمام اینها را کشیده باشد؟ اگر این چنین است ، آدم این همه را برای چه می خواهد؟


برای فهمیدن تمام این پرسشها و تحقیقات ، یک راهنمائی این است که به پایان هدف بنگریم یعنی به هدف آفرینش. زیرا در وسط کار چیزی نمی شود فهمید. مگر در پایان آن.


واضح است که هیچ کاری بدون هدف نیست. زیرا فقط کسی که دارای عقل سلیم نیست کار بدون هدف انجام می دهد.
"خزال" (حکیمان روحانی) گفته اند : برای ما روشن کرده اند ، که پروردگار مقدس عالم را نیافرید ، مگر به منظور لذت بخشیدن به آفریده هایش. اینجاست که باید تمام افکارمان را متمرکز کنیم. زیرا این ، قصد نهایی و نیت آفرینش جهان است.


باید به این نکته نظر داشت : به دلیل آن که اندیشه آفرینش به منظور لذت بخشیدن به مخلوق است ، پس اجبارا در "نشاما"ها (ارواح به) میزان خواست بسیار بزرگ خلق گردیده تا عطای خالق را قبول کنند. میزان بزرگی لذت به میزان بزرگی خواست دریافت ، قیاس می گردد. هر چقدر خواست دریافت بزرگتر باشد به همان اندازه میزان بزرگی لذت است. همچنین هرچقدرخواست دریافت کوچکتر باشد مسلما مقیاس لذت بردن کمتر است.
اندیشه آفرینش ملزم می دارد که در "نشاما"ها حد اکثر خواست دریافت را خلق کند ، تا مناسب بیشترین و پرتوان ترین لذات باشد. زیرا بزرگی لذت و بزرگی خواست دریافت یک مقیاس دارند.


در روحانیت تغییر شکل مانند تبر عمل کرده و آنرا از مادیات جدا می سازد. بله دور بودن آنها به میزان تناقض شکل است.
آفریدگار خواست دریافت و لذت دادن را در "نشاما" تعبیه نمود ، صفتی که ابدا در آفریدگار مقدس وجود ندارد ، زیرا خالق کامل از چه کسی دریافت کند؟


 بنابراین تناقض شکلی که "نشاما"ها گرفته اند باعث جدائی آنها از خالق می شود. به این صورت بوسیله این تناقض شکل ، "نشاما"ها از خالق جدا و متفاوت گشته ، و مخلوق خوانده می شوند.
 برای اصلاح این جدایی ، آفریدگار ، عالمها را بعنوان ظرف- Keli  برای سرپوش "نشاما" خلق کرد. آفریدگار تمام عالم ها را آفرید و آنها را به صورت دو سیستم از هم جدا نمود. یعنی این جهانها دو منظومه متفاوت هستند. و این راز نوشته شده است : "خداوند این عالم ها را درمقابل آن عالم ها بوجود آورد".


آنها چهار جهان مقدس {اتصیلوت -- بریا -- یتصیرا -- عاسیا} که در خلاصه "ابیع" خوانده میشوند. درمقابل آنها چهارجهان "ابیع" ناپاک آفرید.
خواست بخشش و اثر نیک را در جهان های مقدس ابداع کرد و خواست دریافت را از آنها حذف نموده ، و آنرا به جهان های ناپاک داد. و به همین دلیل عالم های ناپاک ، از خالق و جهانهای مقدس جدا هستند.
"کلیپوت" (پوسته ها) ، "اجساد مرده" نامیده می شوند همانطورکه نوشته شده : "مرده های قربانی شده". پوسته ها و افراد شریرجذب همدیگر می شوند.


"خزال" (حکیمان روحانی) گفته اند : "شریر ها در زندگیشان هم ، مرده هستند".
 زیرا خواست دریافتی که در شریرها تعبیه شده ، آنها را در تضاد شکل با خالق قرارداده ، از زندگی حقیقی جدا کرده و زمین تا آسمان از آفریدگار دور می باشند.
جهان ها به ترتیب ، تا این دنیای مادی پائین آمدند. یعنی به مکانی که در آن واقعیات : جسم ، "نشاما" زمان ، خرابی و اصلاح وجود دارد.
معمولا "نشاما" ها درسه واقعیت قرار دارند.


1 -- واقعیت آنها در جهان بینهایت ، یعنی دراندیشه آفرینش : درآنجا صورت آینده ای اصلاح نهائی را دارند.


2 -- شش هزار سال واقعیتشان دراین دنیا ، که به دو سیستم جسم و روح تقسیم شده. به آنها "تورا و میصووت" (نور و فرامین اصلاح) داده ، برای تبدیل خواست دریافت به خواست بخشش ، که باعث شادی آفریدگار گردد ، و نه برای لذت خودشان.
 در تمام این جریان ها جسمها اصلاح نمی گردند. فقط روح ها اصلاح می شوند. یعنی تمام خواست های دریافت که سبب لذت شخصی می شود از درون خود ریشه کن کرده و فقط درمقام خواست بخشش ، باقی می مانند. زیرا خواست بخشش ، خواستی است که در ارواح وجود دارد.


3 -- اصلاح نهائی "نشاما" ها بعد از رستاخیز مردگان است.
 در این حالت اجسام هم به اصلاح کامل می رسند. زیرا خواست دریافت که به شکل جسم است بوسیله خواست بخشش ناب و پاک احاطه می گردد و شایسته گرفتن تمام لذات و نیکی هایی که در اندیشه آفرینش است می شود. با تمام اینها بخاطر قدرت همانندی با خالق ، محق و موفق به اتصال با آفریدگار می گردند. و این نه بخاطر خواست دریافت ، بلکه از راه خواست بخشش ، برای لذت دادن به آفریدگار دریافت می کنند. (وقتی آفریده ها دریافت می کنند ، خالق بیشتر لذت می برد.)


بنا براین جای سؤال نیست : که چرا حق انتخاب از ما گرفته شده. چون قطعا مجبوریم که به اصلاح کامل وبه واقعیت "3" ارقا یابیم. زیرا در حال حاضر "نشاما" در وضع "1" قرار دارد.


موضوع این است که خداوند متبارک در وضع "2" دو راه برایمان آماده کرده ، که ما را به وضع "3" هدایت کند :


راه اول : راه سریع ، یعنی "تورا و میصووت" (نور و فرامین اصلاح).


راه دوم : راه رنج و عذاب ، زیرا عذاب جسم را صیقل می دهد. و بالاخره ما را مجبور می کند که خواست دریافت را که در ذاتمان است ، به خواست بخشش و اثر خوب برگردانیم. و در مجاورت و اتصال با پروردگار باشیم.


 همچنان که "خزال" (حکیمان روحانی) ذکر کرده اند : آفریدگار می گوید : "اگر شما به طرف نیک برگردید ، چه بهتر وگرنه من حکمرانی چون هامان بر شما مسلط می کنم ، که شما را خواسته یا ناخواسته به." نیک "برگرداند".
"خزال" (بزرگان روحانی) نوشته اند :"هنگامی که انسان محق به شتاب دادن در روحانیت شود ، اگر موفق شد ، پس سریع به هدف رسیده ، وگر نه بوقت خودش"

توضیح : ما ازطریق "تورا و میصووت" (نور و فرامین اصلاح) اصلاح خودمان را سریع میکنیم. وگر نه احتیاج به عذابهای سخت و زمانی دراز داریم. و برگشت به طرف نیک ، بسیار طولانی و خارج از اراده مان می شود.
"وگر نه بوقت خودش" یعنی وقتیکه عذابها اصلاح ما را تمام می کنند ، بدون اراده به اصلاح کامل خواهیم رسید.


راجع به وضع سایر مخلوقات جهان غیر از آدم اصلا جای سئوال نیست. زیرا آدم مرکز تمام خلقت است. همانطور که در زیر خواهیم دید ، سایر خلایق هیچ ارزشی از خود ندارند. مگر تا میزانی که برای آدم مفید بوده و او را به سمت کمال برسانند. لذا ارزش آنها ، نسبت به آدم بالا یا پائین می آید.
زمانیکه تمام مردم دنیا متفقا ، خواست طلب را که در ذاتشان است ، باطل وریشه کن کنند و هیچ چیز را برای خودشان طلب نکنند ، و حتی بیشتر از این ، برای همنوعانشان نیت بخشش داشته باشند ، آنگاه تمام نگرانی ها و مصیبت ها ، خود به خود در جهان باطل شده ، و هر فردی با سلامت ، کمال و اطمینان زندگی می کند.


هرفرد از ما فقط در فکر بدست آوردن نیازهایش می باشد. در واقع هر کس هیچ چیز جز خواست دریافت ندارد. تمام نگرانی ها ، عذاب ها ، جنگ ها و فسادها ، که پناهی از آنها نیست ، از اینجا سرچشمه می گیرند. خواست طلب ، جسم ما را با انواع بیماری ها ودردها ضعیف می کند.
 در واقع ، تمام عذابهای این جهان وجود ندارند ، اما بر ما ظاهر می شوند تا ما را بطرف باطل کردن "کلیپوت" (پوسته ها) هل داده و شکل کامل را قبول کنیم.


قبلا گفتیم که : عذاب ، قادر است ما را بطرف شکل و وضع مطلوب بکشاند.
 بدان که : هرگونه نیکی بین آدم وهمنوعش بر نیکی بین آدم ومکانش ارجحیت دارد. زیرا اثر خوب برهمنوع ، روی مکانش هم اثر خوب می گذارد.
-- اینک توضیح جمله ایکه "خزال" (حکیمان روحانی) گفته اند باقی مانده که : "تمام عالم های بالابی و والا فقط برای آدم خلق شده".
ظاهرا بسیار عجیب است برای این آدم کوچک ، که حتی به اندازه یک تار مو در برابر واقعیت های این جهان نیست ، چه برسد به عالمهای روحانی ، خداوند متعال تمام عالم های روحانی کبیر و عالی را فقط برای او خلق کرده؟


باید دانست که تمام سرور خداوند متعال لذت دادن به مخلوقاتش می باشد ، به مقیاسی که احساس کنند که خالق لذت دهنده است.  پس از این ، خالق سرگرمی هایی برای مخلوقاتش دارد. مانند پدری که با فرزند عزیزش بازی کند. البته به اندازه ای که پسر ، عظمت ، شأن و اقتدار پدر را حس نماید ، آنگاه پدر تمام گنجینه هایی را که برای پسرش آماده کرده ، آشکارمی سازد.


با دقت به نوشته بنگر ، خواهی توانست سرگرمی های بزرگ آفریدگار را بیاموزی. کافیست بدانیم که : برای لذت دادن و نزدیک کردن کامل شده ها (کابالیست ها) ، برای خداوند ، ارزنده بود که تمام عالمهای بالایی و پایینی را با هم خلق کند.


-- اکنون روشن شد : که تمام هدف دلنواز خداوند از کل خلقتش ، لذت دادن به مخلوقاتش است ، تا عظمت او را بشناسند. وتمام نیکی ها و لذاتی را که برای آنها آماده کرده ، دریافت نمایند.
اینجاست که بوضوح درمیابی : مقصود خلقت ، شامل جماد وکره های بزرگی مانند خورشید ، زمین و ماه هرچقدر درخشان وهر اندازه ای که دارند ، نمی باشد. همچنین شامل انواع گیاهان و جانداران ، که فاقد احساس به همنوعان و همجنسانشان هستند ، نمی گردد. بله چگونه احساس پاک پروردگار ومزیت هایش شامل آنها گردد؟ تنها شامل "آدم" است ، به سبب آنکه احساس به دیگری وهمنوعش در او آماده و تعبیه شده.


آدم ، با دریافت و انجام "تورا و میصووت" (نور و اصلاح) و بخاطر تبدیل خواست دریافت به خواست بخشش و همنوع دوستی به سمت تشابه شکل با خالقش می رود. وسپس تمام درجه هایی که در عالم های والا برای اوآماده کرده اند ، کسب می نماید.
 این درجه ها " نًرن خی" (نفش -- روخ -- نشاما -- خییا -- یخیدا) خوانده می شوند. و آدم با دریافت اینهاست که مستعد قبول منظور اندیشە خلقت می شود.


 البته چنانکه گفتیم : مقصود و نیت خلقت تمام عالم ها نمی بود ، جز برای "آدم".
-- من می دانم که این حقیقت طبق نظر برخی ازفیلسوفها ابدا قابل قبول نیست و نمی توانند موافقت کنند : "آدم" که بنظرشان صفر مطلق است مرکز تمام این خلقت عظیم وعالی باشد.


 آنان چون کرمی کوچک هستند که در تربچه متولد شده. کرم ، فکر می کند که جهان خداوند ، بسیار کوچک و تلخ و تاریک است. به اندازه تربچه ایست که درآن زندگی میکند. ولی لحظه ایکه پوسته های تربچه ازهم باز می شوند و به دنیای بیرون از تربچه می نگرد ، با تعجب می گوید : "من فکر می کردم که تمام دنیا به اندازه تربچه ایست که در آن متولد شدم حال دربرابرم دنیایی بزرگ ، روشن ، زیبا و شگفت انگیز می بینم. "


 بله ، همان غرق شده ها در پوسته های خواست دریافت ، که در آن زاده شده اند وسعی به قبول "تورا و میصووت" نمیکنند. یعنی : اعمالی که قادر به شکافتن این پوسته های سخت هستند. وکوشا نبوده که خواست دریافت را به خواست بخشش و اثر نیک ، برای آرامش خیال آفریدگار ، تبدیل نمایند.
 مسلما آنها مجبورند تصمیم گرفته واعلام به بطلان وپوچی "آدم" کنند. همانطور که در واقع خودشان هستند. آنها نمی توانند تصور کنند که تمام این واقعیت بزرگ خلق نمی شد جز برای آنها. در واقع اگر به "تورا و میصووت" مشغول بودند ، باعث خوشنودی پروردگارشان می شدند ، وبا خلوص نیت ، سبب از بین بردن پوستهای خواست دریافتشان می گشتند. و خواست بخشش و اثر نیک را کسب نموده ، بلا درنگ چشمهایشان باز می شد. و پذیرای تمام پله های معرفت ، هوش ، نظرات روشن ، جذاب و دلپذیر تا حد آرامش نفس ، که در عالم های روحانی برای آنها آماده کرده اند ، می شدند. پس با خودشان می گفتند ، آنچه که "خزال" (حکیمان روحانی) گفته اند.


"مهمان خوب می گوید : صاحبخانه هرچه زحمت کشیده و تهیه دیده ، فقط برای من است و نه برای کسی دیگر".


ادامه دارد.

 

 

آخرین انتشارات

book_10

از پراکندگی تا هماهنگی
- خواندن کتاب
- خرید کتاب

آموزش رایگان کبالا به زبان انگلیسی