من آن ماهم كه اندر لامكانم مجو بیرون كه عین جانم
نكتۀ شباهت های آموزش های كبالا و عملكرد صوفیان در مرحلۀ طریقت است همانگونه كه در كبالا برای گذشتن نوآموز از سد دنیای مادی، معلم روحانی، كتابهای معتبر و گروه دوستان لازم است صوفیان نیز به همراه برادران طریقتی خود در مكانی به نام خانقاه جمع شده و از راهنمایی های شیخ بهره مند می شوند و در همانجا معمولا كتاب های بزرگان پیشین طریقت، كه به نظم یا نثر هستند یافت می شود.
هدف اصلی در سیر و سلوك خانقاهی، رهایی از نفس (خودپرستی - اگوایسم) و رسیدن به عشق راستین آفریدگار و وحدت وجود (یگانگی) است كه ابزاری مهم برای پیشرفت در این راستا، برخورد درست با مردم و خدمت به خلق (نوع دوستی – التروایسم - بخشیدن) است برای مثال موضوع اصلی اشعار مولوی، وحدت با آفریدگار جهان، سرچشمه عشق (ریشه حیات) است که از او جدا شده و آرزومند وصل و وحدت مجدد با اوست مانند عاشقی که در جستجوی معشوق خود می باشد.
در حکمت کبالا بیان از آن شده است که ما (روح) قسمتی از آفریدگار هستیم که صفات متغایر با آفریدگار (خواست دریافت به جای بخشش و عطا کردن) مانند تیشه ای که قسمتی از کوه را می کند ما را از پروردگار جدا کرده است و با اصلاح خویش و همانندی با صفات آفریدگار بار دیگر به ریشه خود باز می گردیم و یکی از مراحل نهایی که برای رسیدن به این هدف طی می شود مرحله ای است به نام "بیمار عشق".
نکته دیگری را که می توان در تشبیه کبالا و تصوف یاد آوری کرد موضوع صعود و گذشتن از سدی که بین روحانیت و مادیت وجود دارد است. صوفیان با عذاب جسمی خود را تزکیه می کنند. در زمان دیرین افرادی که با کبالا سر و کار داشتند نیز به وسیله روزه و کم خوردن و نوشیدن اندک و انزوا و خوابیدن روی زمین سنگی، بر جسم غلبه کرده و خود را تزکیه می کردند و از سدی که در حکمت کبالا محسوم (MAHSOM) خوانده می شود گذر کرده و به روحانیت و آفریدگار می رسیدند. اکنون این امر به وسیله آموزش صحیح و خاص کتاب های اصلی کبالا: کتاب زوهر مقدس ربی شیمعون بریوحای و نوشته های آری مقدس و یهودا اشلگ ملقب به بعل هسولام صورت می گیرد.
تعدادی از معروفترین طریقت ها در تصوف عبارتند از قادری، نقشبندی، نعمت اللهی، رفاعی و شاذلی. در هر طریقت خاص، یك قطب یا شیخ المشایخ وجود دارد كه دیگر شیخ های طریقت، در هر كجا كه باشند از ایشان پیروی می كنند. و قطب قبل از مرگ (جدایی از بدن)، فردی كه دارای بالاترین مرتبۀ پیشرفت روحانی باشد را به عنوان جانشین خود انتخاب می كند. بنابراین در هر طریقت شجره نامه ای وجود دارد كه شامل اسامی قطب های قبلی است.
ریشۀ همۀ طریقت ها را می توان در شاعرانی چون مولوی (رومی)، حافظ، سعدی، عطار، جامی و سایرین را یافت و از اینجا می توان فهمید كه شباهت های موجود بین گفته های این شاعران و آموزش های كبالا از آنجاست كه هر دو، از درك عملی (نه تخیلی) یك چیز واحد سرچشمه گرفته اند.